سركوب تبليغاتي معمولا راه سركوب قانوني را هموار ميكند. اين اصلي است كه قوه قضاييه و وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي به خوبي با آن آشنا هستند. يكي از شيوههاي نخنما شده سركوب تبليغاتي چسباندن برچشب «مجاهدين خلق» به افراد است. من 13 سال مستقيما درگير سياست هستم و در محيط و خانوادهاي حساس به سياست بزرگ شدهام. در اين سالها تنها يك نفر را ديدم كه به سازمان مجاهدين خلق سمپاتي داشت. خانواده اعداميهاي سال 67 و بسياري ديگر از فعالان سياسي مذهبي و غير مذهبي كه من ميشناسم از سازمان مجاهدين خلق بيزار بوده و اين سازمان را جرياني سكتاريستي ميدانند كه آبروي مبارزه و مبارزين را بردهاست. با اين حال در سالهاي اخير بارها از دستگاه تبليغاتي جمهوري اطلامي شنيدهايم كه كسي را به اتهام همكاري با مجاهدين بازداست كرده و در اغلب موارد چسباندن همين برچسب «مجاهدين» به آن آدم باعث شده من و امثال من در حمايت و دفاع از آن آدم، شل و محتاط شويم.در وقايع اخير يكي از اتهاماتي كه به بچه هاي دانشجو و نيز كساني مثل كيوان صميمي چسباندهاند همين همكاري با مجاهيدن است. نمونه حي و حاضرش خانم عاطفه نبوي است كه صرفا به دليل اينكه يكي از اقوامش عضو سازمان مجاهدين بوده مدتها در انفرادي نگاه داشته شده و پس از اينكه از اين اتهام تبرئه شده براي خالي نبودن عريضه، چهار سال زندان به اتهام شركت در راهپيمائي 25 خرداد (كه ظاهرا چند ميليون مجرم آن را انجام دادهاند) براي او صادر كردهاند. حالا اينها را ما و شما شنيدهايم معلوم نيست چند نفر آدم با همين اتهامات واهي در گوشه زندانهاي جمهوري اسلامي عمر بر باد ميدهند.بچههاي سالها اواخر دهه 70 دانشگاه علم وصنعت به خصوص خوابگاهيها، جماعت اهوازيهاي خوابگاه را به خاطر دارند. يكي از گلهاي اين جمع، جوان خوش قيافه و گرم و شوخ و شنگي بود به نام حامد يازرلو. ميدانستم نسل قبل خانوادهاش عضو سازمان مجاهدين بودهاند و برخي از آنها اعدام شدهاند اما خودش چندان اهل سياست نبود. حامد مهندسي مكانيك علم و صنعت را تمام كرد كارشناسي ارشد را از اميركبير گرفت و دو بار هم دكتراي مكانيك پليتكنيك پذيرفته شد اما ستارهدار شد و نگذاشتند ثبتنام كند. همان زمانها شنيدم مادرش را بازداشت كردهاند. ظاهرا مادرش براي ديدن خواهرش كه در پايگاه اشرف بوده چند روزي به عراق ميرود پس از برگشت بازداشتش ميكنند سپس برادر حامد را هم ميگيرند و بعدش خود حامد را هم ميگيرند. همه اينها مربوط به يك سال پيش است الان هر سه نفرشان سه سال حكم خوردهاند و اوين هستند. باورتان ميشود از يك خانواده چهار نفره، سه نفرشان صرفا چون فاميل در پايگاه اشرف دارند سه سال زندان نصيبشان شود؟دست كم حامد را كه من از نزديك ميشناختم ميدانم هيچ ربط و وصلي به مجاهدين نداشت. چند نفر از شما اين داستان را قبلا شنيدهبود؟ گاهي آدمهايي اگر حتي براي بازجويي احضار شوند يا چند ساعتي بازداشت شوند ما دنيا را روي سرمان ميگذاريم (كه بايد هم بگذاريم) اما براي بعضيها مثل حامد و خانوادهاش كسي تره هم خورد نميكند، چرا؟ چون ما مغلوب برچسپ «مجاهدين» شدهايم كه جمهوري اسلامي خلق كرده و ما هم باور كردهايم.
نيما نامداري
0 نظرات:
ارسال یک نظر