عاطفه! من و تو ما هستیم زنجیری ناگسستنی که قرار است آزادی به ارمغان بیاورد نه بند و اسیری.
عاطفه! تو نمی توانی خود را مخفی کنی مگر می شود نوری خود را در ظلمت پنهان کند تو لا جرم می درخشی خصوصیت وجودی تو درخشیدن است.سربازان تاریکی چه خیال باطلی دارند که قصد خاموشی تو را دارند.
عاطفه! تازگی ها خورشید از سمت غرب طلوع می کند جایی حوالی درکه.
عاطفه! اینجا این به اصطلاح بیرون همه می گویند من عاطفه ام مرا هم دستگیر کنید.
سعید جلالی فر
0 نظرات:
ارسال یک نظر